۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه

نمایشگاه کتاب محله

تصویر۰۰۳۷شورایاری محله قبا ( چالهرز ) با مشارکت شورایاری محله دروس اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب در پارک پایداری می نماید این نمایشگاه به مدت یک ماه برقرار و اهالی محله می توانند از تخفیف ویژه جهت خرید کتاب استفاده نمایند

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

از پیچ شمیران تا تجریش


امروز با خوانندگان عزیز به تجریش صد سال پیش مي‌رویم و سعی مي‌کنیم، حال وهوای آن زمان را برای خود زنده کنیم و از حس و حال پدید آمده لذت بریم. تجریشی که جز بقعه امامزاده صالح و قسمت‌هایی از بازارش، دیگر هیچ چیز از آن روزها را ندارد. همه را از او گرفتیم و آنچه بدودادیم، سبب سلب آسایش خودمان و از میان رفتن اصالت آن شد.
خوب، فکر مي‌کنم مقدمه چینی بس است. مي‌خواهیم از تهران
(قدیم) به تجریش برویم. بهتر است سفر را آغاز کنیم. برای رفتن دو راه بیشتر نیست یا باید گیوه مان را بالا بکشیم و پیاده جاده خاکی و باریک (جاده قدیم شمیران= شریعتی) را طی کنیم تا به تجریش برسیم و یا الاغ و اسبی کرایه کنیم. البته تعداد کمی هم درشکه است که کرایه اش گران‌تر از الاغ است، که پولدارترها مي‌توانند از آن استفاده کنند. به هر حال هر کسی هر طور مي‌تواند آماده باشد، حرکت مي‌کنیم.
برای رسیدن به جاده خاکی و باریک شمیران و خروج از شهر از دروازه نزدیک آن مي‌توانیم استفاده کنیم. دروازه‌های شمیران و دولت فرقی ندارد
، از هر دو راه باید برسیم به پیچ شمیران و از آن جا به سمت شمال مسیر جاده را طی کنیم. این جاده تا پیش از ناصرالدین شاه خیلی باریک و البته مناسب چهارپایان یعنی مال رو بود، ولی در اواسط دوره ناصری وضع آن بهبود یافت، به ویژه تا حوالی دو راهی ضرابخانه، چون از تهران تا کاخ‌های سلطنت آباد و نیاوران را ناصرالدین شاه زیاد استفاده مي‌کرد، به همین سبب به فرمان او جاده را شوسه کرده بودند و آنقدر عریض‌تر از قبل شده بود، که درشکه و کالسکه بتواند  عبور کند. گو این که در بعضی نقاط یا تنگی جاده و یا سربالایی تپه ماهورها درشکه چی‌ها را جدا دچار زحمت مي‌کرد.
همسفران بدانند
، اگر با درشکه و الاغ مي‌آیند. راه ما سه چهار ساعت و اگر سرحال و آماده پياده‌روي هستند، پیاده، پنج شش ساعت طول خواهد کشید. برای این که راه طولانی خسته کننده نشود من برای شما هر چه در اطراف مسیر است، شرح مي‌دهم. همان طور که ملاحظه مي‌کنیم از حصار شهر که خارج مي‌شویم پس از عبور از پل روی خندق هر چه اطراف دیده مي‌شد بیابان است و تپه و ماهور...
خوب حالا پس از طی مسافتی که شرقی- غربی طی کردیم به پیچ شمیران رسیدیم
، باید به سمت شمال بپیچیم. در ابتدای جاده ملاحظه مي‌شود، سمت راست چند چهاردیواری و باغ و در اطراف آن بناهایی وجود دارد، ولی سمت چپ کاملا بیابان است...
حالا رسیدیم به حوالی عشرت آباد. لطفا همه دست راست را نگاه کنید
، آن باغی که از دور دیده مي‌شود، و ما حدود یک کیلومتر فاصله دارد، عشرت آباد است، که ناصرالدین شاه ساخته است. آن عمارت چند طبقه کلاه فرنگی باغ است. البته کنار و خارج باغ سمت شمال غربی کمی خانه سازی شده است...
این سه راهی را که مي‌بینید، سه راه محبس (سه راه زندان) مي‌گویند. اگر راه فرعی سمت راست را بروید
، به محبس مي‌رسید. محبس قبلا قصر قجر بود. الان هم قلعه قصر در شمال آن قرار دارد. این قصر را فتحعلی شاه روی تپه ساخت و قنات مخصوصی برایش کندند و درختان فراوانی در آن کاشته شد. (این محبس هم همان زندان قصر است که رضاشاه پس از به سلطنت رسیدن، زیر فشار بین المللی به صورت مدرن‌ترین زندان آن زمان ايران درآورد و... امروز در حال تبدیل شدن به فضای سبز است).در ضمن، این باغ بزرگی که سمت چپ (غرب) مي‌بینيد، باغ ملک است و به ملک التجار تعلق دارد. مي‌بینید که خیلی بزرگ است تقریبا، سه راه محبس وسط ضلع شرقی باغ که مجاور جاده است، قرار مي‌گیرد، (خیابان‌های تخت طاووس و ملک حد شمالی و جنوبی باغ بوده است) قنات خوبی دارد. هر کس تشنه است، مي‌تواند برود از آن آب بنوشد، سر و صورتش را هم صفایی بدهد. چون دیگر تا به قلهک برسیم، هیچ آبادانی نیست. پس بهتر است کوزه‌هاتان را هم اینجا از آب تازه و خنك و خوشمزه قنات باغ ملک پر کنید...
حالا کلی از سه راه محبس دور شدیم. دست راست جاده را نگاه کنید. آن بناهای متعدد یک طبقه که در یک ردیف و منظم در امتداد  جاده به فاصله پانصد متری دیده مي‌شود. مربوط به نیروی قزاق است
، که در اراضی متعلق به قصر قجر احداث شده است. (امروز در محل آن بناها ساختمان‌های ستاد ارتش و مخابرات و بی سیم رادیو ساخته‌اند.) سمت چپ جاده را هم توجه کنید، رودخانه پس قلعه است، که از رودهای پس قلعه و اطراف سرچشمه مي‌گیرد و پس از عبور از دربند و زرگنده و قلهک و غرب قصر قجر و غرب باغ ملک از دروازه دولت وارد حصار ناصری شده و از میدان توپخانه از حدود دروازه دولت قدیم... و از کنار امامزاده غیبی (امروز آن دروازه و آن امامزاده وجود ندارد) وارد شمال ارگ سلطنتی مي‌شود. این رودخانه در تمام مسیر غرب جاده شمیران ادامه دارد جز حوالی امتداد عشرت آباد، که به شرق جاده مي‌رود و در بعضی نقاط دور از جاده است و دیده نمي‌شود و در برخی از نقاط مانند اینجا کاملا به جاده نزدیک شده و قابل مشاهده است. (این مسیر که متاسفانه با بی توجهی از میان رفته است باید مسیر باستانی این رود بوده باشد).
در همین
جا غرب جاده کمی بالاتر از مقابل قزاقخانه آن چاهی که دورش با خاک برآمده مشخص است، مادر چاه قنات حاج علیرضا در سرچشمه تهران است که همه از آب آن استفاده کردهاید (ضلع شمال فرهنگسراي انديشه امروز).
پس از عبور از آن ناحیه
، این دو راهی را که اکنون رسیده ایم، ضرابخانه شهرت دارد. چون راه سمت راست را که به سلطنت آباد و نیاوران مي‌رسد، حدود یک کیلومتر بالاتر برویم به ضرابخانه خواهیم رسید. ولی ما راه سمت چپ را به سمت شمال ادامه مي‌دهیم. چنان که مشاهده مي‌شود، اطراف جاده کماکان بیابان است...
حالا که
به منطقه بالاتر آمديم. به سمت راست نظر كنيد، چهار ديواري بزرگي كه در فاصله چند صدمتری دیده مي‌شود. چالهرز است. البته کمی پایین‌تر سمت غرب جاده هم باغ داوودیه قرار دارد، که پشت اين تپه‌هاست و دیده نمي‌شود.به راهمان ادامه مي‌دهیم. این آبادی که مشاهده مي‌کنید، عماراتش در دو طرف جاده بنا شده «قلهک» است. قلهک از زمان محمدشاه تحت قیمومیت دولت انگلیس قرار گرفته است (در دوره پهلوی قیمومیت روس و انگلیس بر زرگنده و قلهک لغو شد) و این باغ بزرگی که مجاور جاده در شرق راه و شمال قلهک دیده مي‌شود به سفارت انگلیس، اختصاص دارد. در غرب جاده دهکده زرگنده قرار دارد، که به سبب دوری از جاده دیده نمي‌شود. باز هم به سمت شمال به حرکت خود ادامه مي‌دهیم. در غرب جاده باغ بزرگی که بخشی از آن پیدا است. باغ سفارت روسیه است. دولت روسیه همزمان با انگلیس قیمومیت دهکده زرگنده را عهده دار شد.
از این
جا تا به تجریش برسیم، دیگر کنارجاده هیچ آبادی ای وجود ندارد.... 

منبع : http://www.darioush-shahbazi.com/index.php?option=com_frontpage&Itemid=1